عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : سه شنبه 30 فروردين 1390
بازدید : 612
نویسنده : زهــــــــرا خانم

گم شده ام، در بی کرانه هستی، اما هستیم را حاصلی نیست
راه درازی بود، خسته ام، اما نه از راه که از بیهوده بودنش
افسوس که جاده یک طرفه است، راه بازگشتی نیست
گمان می کردم راه را می شناسم، گمان باطلی بود اما
چمدانم از هم گسیخته است،‌ طاقت این همه بار را نداشت
آینه ام همیشه همراهم بود، اینبار به تلنگری خرد شد و در هم شکست
همسفرانم اشباحی بیش نبودند، رفتند و به تاریکی شب پیوستند
در خواب ساربان کاروان بودم من، بیدار که شدم کاروان رفته بود ...
حالا بیدارم من، مسافری گم شده با باری در هم شکسته
نه راهی، نه راه پیمایی، نه حتی آینه ای که من را ببینم، اگر چیزی از من باقی مانده باشد ...
 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته.. , ,
:: برچسب‌ها: من در هم ریخته , , , ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

از این وبلاگ خوشتون اومده؟!!

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره و آدرس seti65.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com